من یه مادرسی و سه ساله ام
آخرین روز سال است و من هنوز هم در گیر خانه تکانی ام .قصد داشتم امسال را بی خیال سنت های پسندیده و رسوم خانه تکانی بشم . ولی از آنحا که این سنت ها ریشه در خون و رگ ما دارد در این روزهای آخر تصمیمم عوض شد و ترجیح دادم که با خانه تمیز و خوشبو به استقبال نوروز بروم و همین امر باعث شد تا این سنت پسندیده بسیار طولانی شود و تا نزدیکی های سال تحویل هم ادامه پیدا کند و همه خانواده را درگیر کند. ... و در این گیر و دار ، فرصتی فراهم آمدکه کمی هم به دور از کارو مشغله و بچه داری و فارغ از هیاهو ها و اون بدو بدوها کمی با آسودگی برروی تخت دراز بکشم و ...
نویسنده :
مریم
13:39